جدول جو
جدول جو

معنی پیش گشاده - جستجوی لغت در جدول جو

پیش گشاده(گُ دَ / دِ)
که قسمت قدامی وی گشاده باشد. که قسمت جلوی آن نابسته باشد. مقابل پیش بسته. طبه، جامۀ پیش گشادۀ دراز دامن. (منتهی الارب) ، که در برابر گسترده و پهن کرده باشد. خلاف پیش درنوشته
لغت نامه دهخدا
پیش گشاده
جامه ای که قسمت جلو آن گشاده باشد مقابل پیش بسته: طبت جامه پیش گشاده دراز دامن، آنچه در برابر گسترده و پهن کرده باشد پیش در نوشته
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیش زاده
تصویر پیش زاده
آنکه پیش تر متولد شده، نسبت فرزندی که زنی از شوهر سابق خود داشته باشد با شوهر فعلی او
فرهنگ فارسی عمید
(نِ / نَ دَ / دِ)
برابرنهاده. مقابل پس نهاده، پیش آورده. از حد متعارف تجاوزداده و بمجاور درآورده. جلوآورده:
چو کاسه بازگشاده دهان بجوع الکلب
چو کوزه پیش نهاده شکم ز استسقا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
در گناباد خراسان ناپسری را گویند. در کرمانشاه ان زاده گویند. در کردستان نیز هنه زا گویند
لغت نامه دهخدا
برابر نهاده مقابل پس نهاده، از حد متعارف تجاوز داده و بمجاور در آورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش زاده
تصویر پیش زاده
آنکه پیشتر متولد شده
فرهنگ لغت هوشیار